هر شخص به محض اینکه در مقابل موقعیت تازه ای واکنش نشان می دهد ، ابراز احساسات و عواطف می کند . این حالت ممکن است برونی ( مثل : چیزی که به شما گفته می شود ، یا یک تصادف و ... ) یا درونی باشد (همچون فکری که از خاطر شما می گذرد .)
همچنین هر کدام از ما در مقابل پیشامد های مختلف به نوعی واکنش نشان می دهیم . پس این طور نتیجه می گیریم که رفتار احساسی عادی است و یک خاصیت اصلی در طبیعت بشر است .
اما هر کدام از ما به مقیاس متفاوتی در رویارویی با یک موقعیت و شرایط جدید عکس العمل نشان می دهیم . برای مثال : شخصی با دیدن یک حادثه کاملا بی تاثیر می ماند ولی دیگری ممکن است پا به فرار گذارد ، غش یا ضعف کند ، به لرزه بیافتد و ......
رفتار احساسی که یک عکس العمل عادی است با تخطی کردن از حد معمول خود غیر عادی می شود . توضیح این حد و اندازه ساده نیست ! زیرا با وجود اینکه احساس یک واکنش اصلی و ابتدایی است در عین حال به نهاد و خوی فردی وایسته است .
واکنش های احساسی در چهار قسمت اصلی می توانند مشخص شوند : لذت ، غم ، خشم و ترس .
حال باید دید عکس العمل در چه موقع بیش از حد احساسی می شود ؟ به محض بروز یک واکنش در برابر شرایط به وجود آمده ، رفتار بیش از حد احساساتی ظاهر می شود یا (( از حد معمول تجاوز می کند )) اگر فردی با دیدن یک عنکبوت غش می کند روشن است که واکنش او غیر عادی است . همین مسئله در مورد شخصی که با دیدن یک حادثه در خیابان ، قبل از اینکه از اصل قضیه و شدت و ضعف آن مطلع شود و یا خودش را به آن مربوط بداند ، با سرعت هر چه تمام تر پا به فرار می گذارد ، صادق است .
بنابراین یک فرد بیش از حد احساساتی است اگر :
- در مقابل یک واقعه واکنش بیش از حد شدیدی را نشان دهد و اگر عکس العمل های او به مدت طولانی ادامه داشته باشند ( برای مثال : لرزش های طولانی بعد از گذشت یک ساعت پس از مشاهده یک سانحه و اگر فرد قادر نباشد آن را فراموش کند )
- هنگامی که یک فرق کلی بین واقعه رخ داده و واکنش ایجاد شده نمایان باشد . ( مثل : اگر فردی حالت عصبی بیمار گونه ناگهانی در مقابل یک مسئله جزیی و کم اهمیت نشان دهد .)
مطب مشاوره و روانشناسی
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ط2
021-22711440
021-22710521
یکی از علائم افسردگی عصبی ، آشفتگی است و باید به عنوان یک نشانه هشدار دهنده مورد توجه قرار بگیرند .
این حالت به چه ترتیب شکل می گیرد ؟
شرایط زندگی روزمره باعث واکنش های آشفته ای چون : اشارات و سخنان اغراق آمیز ، سیل کلمات (پر حرفی) ، انقباضات عصبی و ....... می شود .
انسان آشفته همچون اتومبیلی است که با سرعت زیاد ولی بدون ترمز حرکت می کند . تطبیق عادی با شرایط و اوضاع امکان پذیر نیست .
خویشتن داری به یک سری اعمال شدید ، اشارات و افکار منجر می شود . دیگر کنترل احساس وجود ندارد . این آشفتگی اسراف انرژی را همراه دارد .
فرد دردمند دیگر نمی تواند توجه دقیق خود را به سوی یک وظیفه معین ، معطوف دارد .
او قدرت تمرکزش را از دست می دهد . هزاران کار را شروع ولی هیچکدام را به پایان نمی رساند . بنابراین آشفتگی متضمن (( اطاعت )) است .
شخص بی اراده ، تسلیم جوشش درونی آنی می شود . کنترل این راه ها و فرو نشاندن این احساسات امکان پذیر نیست . همچنین هدایت این انرژی و نیرو در یک حالت معقول و واضح و مستدل غیر ممکن است .
شخص که بدین طریق رنج می برد دیگر نمی تواند با روش و از روی اسلوب کار کند . او می باید همه چیز را یکباره به اتمام رساند . او به دور و تسلسل شرایط ، نظرات و اعمال رسیده است و زندگی او یک معما می شود . اگر شغل او مستلزم تحرک و تداوم باشد ، اثرات بیماری او در خودش و اطرافیان به یکباره نمایان می شود .
مطب مشاوره و روانشناسی
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ط2
021-22711440
021-22710521
شخصیت ما در دوران کودکی شکل می گیرد چیزی که اکنون هستیم نتیجه چیزی است که در گذشته بوده ایم .
روش زندگی کنونی ما ، نوع تفکر و عمل ما ، طرز تلقی کلی به زندگی ما ، نتایج شرایط بی شماری هستند که به گذشته و به دوران کودکی ما مربوط هستند . آیا ما خودمان در مورد همه این شرایطی که ما را آنچه که هم اکنون هستیم پدید آورده اند مسئول می باشیم ؟ البته ، خیر .
همه ما ، ابتدا به وسیله خلق و خوی فردی خودمان و سپس به وسیله محیطی که در آن زندگی می کنیم همچون خانواده ، مدرسه و اجتماع تحت تاثیر می باشیم . احساس آسایش خاطر و یا عدم اطمینان در دوران کودکی ، انعکاسات قابل ملاحظه ای در دوران بلوغ دارند .
بدیهی است که یک کودک تنها هرگز همانند کودکی که دارای خواهر و برادر است ، عکس العمل نشان نخواهد داد .
کودکی که والدینش همواره در بحث و جدالند همان زاویه دیدی را که یک کودک دارای خانواده سازگار و متناسب به زندگی دارد نخواهند داشت . این نیز روشن است که کودکی که قادر به انجام تکالیف در یک جو با صلح و آرامش است ، سیستم عصبی درستی خواهد داشت تا کودکی که در محیطی پر سر و صدا ، در گوشه ای از میز آشپزخانه تحت اجبار و تهدید و ترس از سرزنش ، تکالیفش را انجام می دهد . شخصیت و همین طور سیستم عصبی ما تا حد زیادی به دوران کودکی ما بستگی دارد . خود کودک هرگز نباید مجبور به تفکر درباره ی سیستم اعصاب خودش باشد . این امر بر عهده ی کسانی است که مسئولیت تعلیم و تربیت او را بر دوش دارند .
در نهایت می توان گفت که مشکلات عصبی نتایج شرایط فیزیکی و روانی می باشند .
مطب مشاوره و روانشناسی
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ط2
021-22711440
021-22710521
اگر می خواهید سکان زندگی خود را به دست گیرید ، هدایت و کنترل آرزوهایی که رفتار شما را جهت می بخشد ، پذیرا باشید. در غیر این صورت ، دنبال کردن آرزوهای نا معقول _آرزوهایی که خود ویرانگر بوده و یا برای دیگران زیان بار هستند _کار بسیار آسانی است،
مانند آرزوی تسلط داشتن و تحکم کردن بر دیگران . زمانی که شما به شکل فعال خواسته های خود را مورد ارزیابی و نقد و برسی قرار نمی دهید ، در واقع در حال پی گیری آرزوهای بی معنی و بدون شناخت علت آن هستید .
لیکن زمانی که شما به عنوان یک متفکر خود ارزیابی کننده فعالیت می کنند ، می توانید بین آرزوهایی که تولیدکننده معنا و مفهوم هستند و آن دسته که چنین نیستند و بین آرزوهایی که قابل توجیه هستند و آرزوهای غیر قابل توجیه تمایز ایجاد کنید.
شما برای عدم پذیرش و رد آرزوهایی کار می کنید که منجر به رنج و زیان می شوند .شما عادت هایی را می شکنید که آرزوهای خود ویرانگر را تغذیه می کنند . شما عادت هایی را خلق می کنید که هدایتگر یک زندگی موفق و کامیاب می باشند. از طریق درک و شناخت این مسئله که عمده ی آسیب ها و زیان ها ناشی از پیگیری های خودسرانه ی حرص ، قدرت و یا تایید و تصویب چیزی می باشد ، در واقع شما این آرزوهای طبیعی و لیکن زیان بار را با دقت در خود ، مورد نظارت و کنترل قرار می دهید. به عبارت دیگر شما زندگیتان را ساده و آسان می سازید شما با درک این موضوع که اکثر آرزوها و آمال نامعقول در سطح ناخودآگاه فکر و اندیشه شکل می گیرند ، در واقع آرزوهای ناخودآگاه را به سطح خود آگاه منتقل می کنیم .
درک و شناخت این مسئله حائز اهمیت است که آمال و آرزوها ، در ارتباط با افکار و احساسات عمل می کنند. هر آرزویی که دارید در حقیقت تفکر و اندیشه ای دارید که منجر به حضور آن آرزو یا آرزوها شده است و هنگامی که بر اساس این آرزوها عمل می کنید احساسات را تجربه می نمایید لذا هر یک از سه کارکرد ذهن ، افکار ، احساسات و هیجانات - به طور مستمر با یکدیگر در تعامل بوده و بر یکدیگر تاثیر گذار هستند بنابراین باید رابطه ی میان افراد، افکار ، احساسات و آرزوها را درک کرد. آرزوهایی که هدایتگر رفتار هستند را ارزیابی نمود ، تفکر و اندیشه ای را که موجب رشد آن آرزوها می شود مورد تجزیه و تحلیل قرار داد .
مطب مشاوره و روانشناسی
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ط2
021-22711440
021-22710521
ضعف روانی یکی از مشکلات ضعف و پریشانی های روانی می باشد و همانطور که نام آن نشانگر است ، از همان مراحل اولیه در ارتباط با افکار می باشد .
ضعف روانی ، قربانی خود را به افکار درهم ، بی معنی ، متباین (ناشایست) می کشاند که او نمی تواند آنها را از فکر و روانش خارج سازد بنابراین ضعف روانی نوعی از افسردگی است .
علائم در ذیل آمده اغلب مشترک هستند :
- در اولین مرحله ، احساس مشکلی بزرگ در انجام هر نوعی از کار وجود دارد . شخص دردمند احساس تنهایی و بی یاوری می کند و در مراحل بعدی ، بی تصمیمی و دودلی ، شکیات و نقصان عقلانی بروز می کند .
- در فکر فرو رفتن ، از علامات بسیار مشترک ضعف روانی است که در مسیر خود در دلهره و اضطراب ها ، غصه خوردن ، وسوسه فکری و هراس از فضای باز نمایان می شود .
- در اغلب ضعف های روانی احساسات ناخوش و بیمار گونه پدیدار می شوند برای مثال : احساسی که دنیای بیرون عجیب و غریب است یا حسی که فرد خود را برای خود غریبه می پندارد . برخی از بیماران دچار ضعف روانی کلماتی مانند (( من حس می کنم که دستهایم (یا هر قسمت دیگری از بدن) متعلق به من نیستند یا حسی دارم که آنها قسمتی از من نیستند )) را خواهند گفت .
در ضعف روانی کمبود ارتباط عقلانی و فکری وجود دارد. اندیشیدن مشکل می شود و بیمار در می یابد که هماهنگ کردن افکار بسیار سخت است برای این منظور وسواس ذهنی و فکری و افکار ثابت و یک دنده مشترک می باشند و به واسطه ی ناتوانی در درست اندیشیدن ، افکار و ایده های ((طفیلی)) نقش می گیرند .
- افسردگی دائمی اغلب قسمتی از حالات ضعف و ناتوانی است . بیمار خیلی سریع ناتوانی خود را برای انجام کارها احساس می کند . از کمبود قدرت اراده خود رنج می برد ، ( در این مورد اطرافیان آماده اند که او را سرزنش کنند) یک علامت بسیار مشترک در ضعف روانی ، وسواس آزار دهنده و افراطی است . برای مثال : فرد دهها بار دسته در را خواهد کشید که از بسته بودن آن اطمینان حاصل نماید . از نقطه نظر عقلانی او کاملا از بسته بودن در آگاهی دارد ولی وسوسه ذهن او قوی تر از اراده ی اوست و این تلاش و کشمکش بین قدرت و استدلال و جوشش درونی او طبیعتا تحلیل رفتگی و خستگی مفرط و رنج بیشتری ایجاد می کند .
مطب مشاوره و روانشناسی
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ط2
021-22711440
021-22710521