ناامیدی در هر ارتباطی وجود دارد. هر همسری با فقدان هایی روبرو می شود که با آن چه می خواهد فرق دارد این درد و رنج اغلب ارتباط را در بر می گیرد و شما را برمیانگیزاند چه کاری انجام دهید که همسر یا خودتان را تغییر دهید اما گاهی، علی رغم همه تلاش هایتان که در گذشته کرده اید، ارتباط شما همچنان دردناک و مایوس کننده باقی می ماند. چطور با این شرایط کنار میآید؟ و چطور آرامش کسب می کنید و با آن همراه می شوید؟
پاسخ این است که وقتی نمی توانید همسرتان را تغییر دهید و دلایل خوبی هم برای ترک اون ندارید، تنها راه پذیرش است. به جای تغییر همسرتان بر تغییر کسی که اختیارش را در دست دارید تمرکز کنید، یعنی خودتان.
البته منظور تسلیم نیست بلکه پذیرش فرایندی فعال است که میتواند کشمکش را به زندگی با معنا تبدیل کند. روش درمانی جدید و فوق العاده ای به نام پذیرش و تعهددرمانی وجود دارد که مبتنی بر پذیرش و تعهد برای مشکلات مربوط به خشم، اضطراب، افسردگی، درد مزمن، سوء مصرف مواد مخدر و مجموعهای از دیگر مشکلات می باشد.
طالعات متعدد نشان داده است که برای که برای غلبه بر واکنش های آسیب زا در برابر تجربه های دردناک زندگی، این روش سودمند است.
فهوم اصلی پذیرش و تعهددرمانی این است که بیاموزید در حالی که کارهایی را انجام می دهید که به راستی برای شما ارزشمند است، آنچه را که باعث آزارتان می شود احساس کنید. وقتی تلاش کنید که درد و رنج را احساس نکنید، (با عصبانی بودن یا تلاش برای مجبور کردن دیگران به تغییر) اختیار زندگی از دستتان خارج می شود. دلیل ساده برای این موضوع وجود دارد. به جای عمل متعهدانه به سوی اهدافی که به هیچ وجه قابل دستیابی نیست، گرفتار تلاشهای بیوقفه در جهت اجتناب از آنها می شوید. این روش درمانی در واقع فرآیندی گام به گام برای همراه شدن با دعای آرامش است. یعنی آنچه را نمی توانی تغییر دهی بپذیرید، در حالی که شجاعانه آنچه را میتوانید تغییر می دهید.
ذیرش و تعهد درمانی به شما آموزش میدهد که افکار و احساساتتان را بپذیرید (هر قدر هم دردناک باشد). مسیر های جدید ارزشمندی را برای زندگی تان انتخاب کنید و به اقدامی متعهدانه دست بزنید.
برای شروع این شیوه درمانی بر روی ۵ مرحله اساسی تمرکز کنید:
الف- فهرستی از همه تلاشهایی که برای تغییر همسرتان داشته اید و سودمند واقع نشده است تهیه کنید.
ب- اهداف ارزشمندتان را شناسایی کنید (برای ارتباط و دیگر حیطه های زندگی تان).
ج- موانع را که در مسیر اهداف تان وجود دارد شناسایی کنید ( افکار قضاوتی، احساسات دردناک، الگوهای اجتنابی)
د- برای غلبه بر این موانع بیاموزید که از مهارتهایی همچون هوشیاری ذهنی، آرام سازی ذهن و کارآمد بودن استفاده کنید.
ه- به برنامه ای عملی متعهد شوید که بر طبق آن در پی تغییر ارتباطتان نباشید، بلکه زندگی ارزشمندتان را مدنظر قرار دهید.
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
هر یک از ما با یک مربع یا چهارضلعی روابط مواجه هستیم که اگر به تنظیم این چهار ضلعی اهمیت دهیم به زندگی آرمانی و ارزشمند دست یافته ایم.
انسان دارای چهار ارتباط با خدا، خود، جامعه و طبیعت است و اگر میخواهد به یک آرامش صحیح برسد باید به طور جدی به تنظیم این روابط چهارگانه بیندیشد.
بدین منظور ابتدا باید به تقویت هرچه بیشتر خواستن و دوست داشتن ((خود)) بپردازیم.
کسی که خودش را بخواهد و خودش را دوست داشته باشد، روابطش را با خدا، خود، جامعه و طبیعت تنظیم می کند و ارتقا می بخشد و از آلودگیها، نقصها، ریا و تزویر می پالاید.
الف- رابطه با خدا:
نیاز انسان به یک معبود قدرت برتر، منبع فیض و وجودی فراتر، داناتر و تواناتر از من، امری بدیهی است که در طول تاریخ به شیوه های درست یعنی پرستش خدای یگانه یا به شیوه های نادرست مانند پرستش بت، ماه و ستاره، خورشید و... و هر چیز دیگر غیر از خدا پاسخ داده شده است. خدا پرستی و بت پرستی به هر شکل و آیین و زبانی، یک حقیقت را نشان میدهد و آن نیاز بشر به کسی برای پرستیدن اوست. پناه بردن به او و یاری جستن از اوست. پس از اعتقاد به خدا و پرستش او، توجه به دستورات او در زندگی تعیین کننده سلامت انسان به ویژه در بخش تامین سلامت روانی و آرامش است.
ب- رابطه با خود:
ما ظاهراً بیشترین وقت را با ((خود)) داریم، اما اغلب کمترین وقت را به ((خود)) اختصاص می دهیم. اگر تلاش کنیم به ((خود)) توجه مثبت و پویایی داشته باشیم به سلامت شخصیتمان یاری رسانده ایم. باید خود را با دیگران مقایسه نکنیم. با خود رقابت کنیم. انسان سالم نه اسیر گذشته است و ه غم آینده نیامده را میخورد. خود را در حال حاضر مییابد و پرورش می دهد. هرگز درمانده نباشیم و با انگیزه قوی به پیشرفت و هدف فکر کنیم و برای پیشرفت خود به جای انکار و پا پنهان کردن، آنها را بپذیریم و برای حل آنها بکوشیم و با برنامهریزی برای خود به خودشکوفایی نائل شویم.
ج- رابطه با جامعه:
برای تقویت رابطه با جامعه عشق ورزی را تمرین کنیم. دوست داشتن دیگران و دوست داشته شدن از سوی دیگران در رشد شخصیت آدمی تاثیر بسزایی دارد و میتواند بنیان شخصیت سالم را پایهگذاری کند. عشق ورزیدن یک مهارت انسانی است که کسب آن چون هر مهارت دیگری نیاز به حوصله، زمان و تمرین دارد. جریانی آرام و مستمر است که در آن باید به خود و دیگران فرصت لازم را بدهیم و کافی است که فقط با آدمها به آرامی گفتگو کنیم و به آسانی دیگران را ببخشیم.
د- رابطه با طبیعت:
در دوستی با طبیعت ضمن آن که از مواهب ارزشمند طبیعت بهرهمند میشویم، با توسعه شناخت و آگاهی خود می توانیم از آسیب های طبیعی نیز کمتر زیان ببینیم. به عبارت دیگر دوری از طبیعت و قهر با آن به هویت انسانی ما نیز آسیب جدی خواهد زد.
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
ایمان داشتن و باور کردن، قبول و پذیرفتن قضیه و موضوعی به عنوان حقیقت است. در تجزیه و تحلیل ریشه و معنای این واژه در میابیم که مقصود زنده شدن و جان گرفتن در حقایق آسمانی و روان ساختن و فرستادن آنها به سوی جان و دل است. در واقع ایمان و اعتقاد انسانهاست که وجه تمایز و اختلاف بین شکست و موفقیت، تندرستی و ناخوشی، فقر و توانگری، شادی و اندوه را مشخص میکند. بی نیازی و غنا حالتی است از فکر و ذهن همانگونه که فقر و نکبت نیز چنین است.
زمانی میتوان خود را بینیاز و توانگر قلمداد کرد که با نیروی شگرف و خارقالعاده درون که برخی خدایش نامیدهاند آشنا شده باشیم. آدمی زمانی ثروتمند و بی نیاز است که بداند افکاری خلاقه دارد و اینکه هر چه احساس میکند آن را جذب میکند و هرچه تجسم می نماید همان میشود و بداند که فرایند اندیشه های خلاقانه اش هر چه را بر ضمیر باطنش ثبت و ضبط کند در برون و بر پهنه فضا به صورت شکل، ساختار، کنش، رویداد، اتفاق و تجربه منعکس خواهد کرد.
مثلاً فردی عنوان میکند که در بد مخمصه ای گیر افتادهام و با اینکه روز و شب دعا می کنم به نتیجهای نمیرسم و گرهی از کارم باز نمی شود. پاسخش این است: نیازی به دعا کردن آن هم دائم و در تمام روز و شب نیست. بهتر است کار را به ضمیر باطن و هوش و خرد نامتناهی آن بسپارد. دعا هم باید از سر خلوص نیت باشد و موضوع به خصوصی را در کانون خواستههای خود قرار دهد و مثلاً اینگونه بگوید: شادی خاطر خدا اسباب قدرت و توان من است و میدانم که شادمانی و شروع شور و نشاط حیات و هستی است.
اگر این گفته ها از دل برآید هر حالت فرسایشی و افسردگی و ناتوانی را از نفس و درون پاک می کند و قلمرو آن را برای پذیرش و قبول افکار و تخیلات مثبت و سازنده هموار می سازد. در حقیقت ثروت های دنیا به صورت راه حل مشکل گشا در ذهن و ضمیر شخص قرار دارند. فقط کافی است بتوان با آن تماس و ارتباط برقرار کرد و باید بدانیم بر هرچه دقت خود را متمرکز سازیم زمین نیز آن را در کانون توجه خود قرار میدهد.
به خاطر داشته باشید که تمام ثروت های هستی و وجود نظیر الهام، ایمان، اعتقاد، شادمانی، خوشدلی، عشق، آرامش و صفا، امنیت خاطر در ما و با ما هستند.
و در نهایت تاکید می کنم که افکار ما دارای قدرت و خلاقیت است. هر فکر گرایش بدان دارد تا جلوههای خود را آشکار سازد و عامل و محرکی برای ضمیر باطن بشود تا بر طبق طبیعت و سرشت، همان افکار پاسخ لازم را دریافت دارد و واکنش مناسبی را ابراز نماید.
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
یکی از رایج ترین دلایل مبتلا شدن افراد به اختلال شخصیت خودشیفته سبک فرزند پروری خانواده و نوع رفتار والدین که به احتمال زیاد خود نیز دچار خودشیفتگی بیمارگونه هستند ذکر می شوند.
مطالعات نشان داده است که خطر و احتمال وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد چرا که آنها احساس غیر واقع بینانه ای بر توانایی خود بزرگبینی، باهوش بودن و سرآمد بودن را در ذهن فرزندان خود می کارند و با تعریف و تمجید بی دلیل از فرزندان می توانند آنها را در آینده به مشکلاتی دچار کنند.
این والدین فرزندان خود را از جایگاه خودشان خارج می کنند و یا با عدم تشویق و تحسین از او انتقاد میکنند و به راحتی کودک خود را تحقیر می کنند و با این رفتار ضربه مهلکی بر عزت نفس او وارد میکنند. والدین خودشیفته همان شخصیتهای خودشیفته هستند که حالا ازدواج کردهاند و دارای فرزند می باشند و همواره خود را محق می دانند.
فقدان همدلی در روابط آنان با کودکشان کاملاً مشهود است در حقیقت آنها نسبت به توصیه ها، گفته های انتقادی تحقیر آمیز و بی ارزش کننده خود در ارتباط با کودکان بی تفاوت هستند. اما در عین حال انتظار دارند کودک با آنان همدلی کند. در این حالت کودک مسئول رفاه والدین شناخته میشود. والدین خودشیفته نسبت به خواستههای کودک بیتفاوت هستند و آنها را نادیده میگیرند. این والدین نمیتواند کودک را به عنوان فردی جدا و مجزا درک کنند. آنها نمی توانند با عدم توافق یا هر انتقادی از طرف کودک مدارا کنند و همواره او را به خاطر نقض ها و اشتباهاتش مقصر میدانند و به جای آن که خود را مسئول رفاه فرزندانشان بدانند فرزندان را مسئول رفاه خود میدانند. چنین والدینی تمایل دارند صرفاً در موقعیتهای خاصی حاضر باشند و ژست های نمایشی به خود بگیرند.
کودکانی که تحت این شرایط رشد میکنند حتی در بزرگسالی تحت کنترل والدین باقی میمانند و باید انتظارات آنان را برآورده کنند. باید نیازها و خواستههای والدین را پیشبینی کنند. همیشه باید به والدین توجه کنند و آنها را تحسین کنند، زندگی خود را رها کنند تا از والدین مراقبت کنند و بدین شکل همدلی خود را نشان دهد و هرگز اجازه ندارند به افرادی مستقل تبدیل شوند و در نهایت این مسئله به شکلی منفی در زندگی بزرگسالی آنها تاثیر می گذارد.
در مقابل این والدین، والدینی با ویژگی های خودشیفته پنهان هم وجود دارد که با کنترل و مراقبت بیش از حد فرزند و تامین خواسته های او موجب صدمه زدن به عزت نفس او می شوند.
بنابراین والدین خود شیفته تأثیر غیرقابل جبرانی را بر روی فرزندانشان خواهند داشت.
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
به طور حتم پاسخ همه ی زوجین به این سوال یکسان نیست،چرا که تجربه هرکس از زندگی زناشویی متفاوت است.زن و شوهرهایی هستند که به قول معروف،جان شان برای یکدیگر در می آید و زن و شوهرهایی هم هستند که چشم دیدن یکدیگر را ندارند.این که کدام گروه از زن و شوهرها بیشترند؟واقعیت این است که چنین سوالی را نمی توان پاسخ داد و نیاز به تحقیقی جامع دارد.اما در هر حال کم نیستند زن و شوهرهایی که علیرغم فلسفه ی اساسی ازدواج،مایه ی رنج و عذاب یکدیگرند.ملاحظات اخلاقی و فرهنگی در جامعه ی ایرانی از قبیل:مکروه شمرده شدن طلاق و عوارض منفی طلاق به خصوص برای زن ها،بیشتر زوجین را به ادامه ی زندگی مشترک وا می دارد و چه بسا به خاطر سرنوشت بچه هایشان ،ترس از آبروریزی و عواقب طلاق،فشار اطرافیان،افزایش سن و سال،باورهای سنتی و دلایل مشابه،رنج و عذاب تحمل یکدیگر را به جان می خرند و به زندگی زناشویی مشقت بار ادامه میدهند.این نکته را بدانید:اگر زن و شوهری بلد نیستید،زن و شوهری را زیر سوال نبرید،بلکه به خودتان ایراد بگیرید.فلسفه ی اساسی ازدواج آرامش است.اگر ما به این آرامش نمی رسیم مشکل را در خود جست و جو کنیم نه در ازدواج و زندگی زناشویی در واقع باید بدانیم که هدف غایی و فلسفه ی اصلی ازدواج،آرامش است.دور شدن از این هدف به چه دلیل است و چرا زن وشوهری مایه ی رنج و عذاب میشود:1-زن و شوهری را فدای روابط دیگر می کنیم.چند در صد از مشکلات زناشویی،به خاطر اختلافات و دخالت های خانوادگی است.اگر کسی فرزند خوبی برای پدر و مادرش بوده،به جای خود،ولی وقتی همین فرد ازدواج کرد و پذیرفت که با کسی زندگی مشترک داشته باشد،باید تلاش خود را بر حفظ زندگی زناشویی متمرکز سازد،اختلاف نظرها و سلیقه های خانواده های طرفین به هر اندازه هم که زیاد باشد با اصرار زن و شوهر به زن وشوهری و حفظ این حریم،به تدریج رنگ می بازد.ولی اگر زن و شوهر هم بخواهند به طرفداری از خانواده ی خود،مقابل و رودرروی هم بایستند،نتیجه ی نهایی چیزی غیر از رنج و عذاب برای یکدیگر نخواهد بود.از زاویه ی دیگر هم به این موضوع نگاه کنیم،یک مشکل عمده ی زن و شوهرهای امروزی این است که بسیار بیشتر از زن وشوهری،به پدر و مادر بودن بها میدهند و کمتر برای شناخت و تفاهم با همدیگر وقت صرف می کنند.2-یک جانبه نگری و نگاه حق به جانب نیز جزء ویژگی فرهنگی ایرانی است.یک دلیل عمده در عدم توانایی ما برای برقراری ارتباط مناسب و منطقی با همسر و فرزندان همین است که به مسائل یک طرفه نگاه می کنیم.پایان راه یک جانبه گری و خود مداری،چیزی جز رنج و عذاب در روابط نیست.3-با آداب و اصول روابط انسانی نیز کمتر آشنایی داریم:مثلا احترام به یکدیگر یعنی چه؟چگونه با هم گفت و گو کنیم؟چگونه به حل اختلاف بپردازیم؟چگونه حرف های یکدیگر را گوش کنیم؟چگونه نگاه منطقی به زندگی داشته باشیم.چگونه یکدیگر را شاد کنیم؟چگونه لحظات خوب و خاطره انگیزی را برای یکدیگر به ارمغان آوریم؟می توان گفت:اصلاح تدریجی رفتارها،مدارا،احترام به شان انسانی و پذیرش یکدیگر ،عادت به گوش دادن و شنونده ی خوب بودن،پیش بینی و کنترل احساسات و هیجانات،کمک به تعالی و رشد همدیگر،مواردی هستند که باید خانواده ها برای آموزش آن ها وقت صرف کنند.4-انتخاب نادرست شریک زندگی،فاصله ی طبقاتی و فرهنگی ،فاصله ی سنی،اختلالات شخصیتی،توقعات و انتظارات نابجا،مشکلات اخلاقی،بی قیدی و تنوع طلبی،ابهام در فلسفه ی زندگی و سایر موارد دیگر می تواند زندگی را به کام یکدیگر تلخ کند.پس باید بکوشیم برای یک زندگی پر آرامش به دنبال ارزیابی و شناخت علل و عواملی باشیم که رنج و عذاب را در زندگی مشترک از بین ببریم.
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521