مشاوره و روانشناسی

مطب مشاوره و روانشناسی-نیاوران

مشاوره و روانشناسی

مطب مشاوره و روانشناسی-نیاوران

رعایت ادب در نزدیک ترین روابطمان

رعایت ادب در مورد غریبه ها ممکن است دشوار باشد. اما ادب به خرج دادن در مورد نزدیکترین افراد زندگی مان می تواند امتحان واقعی عشق باشد.

حتی روابط با دوستان، همسر، یا اعضای خانواده باید رعایت مواردی از آداب نزاکت را شامل شود.

ما در اینجا برخی از آداب نزاکتی را در مورد هر رابطه نزدیکی مطرح می کنیم:

۱- هرگز از طرف یکدیگر حرف نزنید و اگر در مورد مخاطب شما سوالی پرسیده شد پاسخ دهید: "از خودش بپرسید. من نمی توانم از طرف او حرف بزنم" و یا "خوشحال می شوم از او بپرسید و به من هم بگویید". وقتی از طرف کسی حرف میزنید به فردیت او لطمه میزنید.

۲- با دقت به حرف یکدیگر گوش کنید. با دقت گوش دادن می تواند احساس طرف مقابل را هم درک کرد. برای کسب این هدف تنها حرفش را قطع نمی کنیم بلکه برای درک بهتر افکار و احساسات او پرسشهایی می پرسیم. در حقیقت روی درک کردن تمرکز می‌کنیم، نه روی قضاوت کردن. وقتی حرف همدیگر را می فهمیم می توانیم مشکل را حل کنیم. از جر و بحث کردن خودداری کنیم زیرا مودبانه نیست.

۳- چیزی را که می خواهید درخواست کنید. طرف مقابل شما استعداد فکرخوانی ندارد. اگر شخص مقابل قبول کرد و آن را انجام داد نشانگر عشق است. اما او مجبور نیست تمام درخواست های شما را انجام دهد. پس آن را به عنوان هدیه بپذیرید.

۴- وقتی با هم کشمکش دارید روی یافتن راه حل تمرکز کنید نه روی برنده شدن. وقتی یک نفر بازنده باشد، ارتباط با یک بازنده اصلاً جالب نیست. حل کشمکش ها مستلزم احترام گذاشتن به عقاید یکدیگر و به دنبال راه‌حل گشتن است و این نشانگر عشق و محبت به یکدیگر است.

۵- درخواست کنید. طلبکارانه نباشید متوقع بودن و طلبکار بودن یعنی تحت کنترل کسی دیگر باشیم، اما درخواست صادقانه را می‌پذیریم.

۶- پیش از اینکه درخواست تغییر بکنید از طرف مقابل تان دو، سه مورد تعریف کنید. او احساس می کند که مورد احترام و مهر و محبت است و درخواست صادقانه را بهتر می تواند بپذیرد.

۷- وقتی به اشتباه اعتراف شد و بخشوده شد دیگر هرگز آن را مطرح نکنید. اشتباهات و خطاها را نمی‌توان حذف کرد، اما می‌توان آنها را بخشید. وقتی بخشوده شوند دیگر نیازی به دوباره مطرح کردن آنها نیست.

اینها آداب نزاکتی هستند و روابط ما را بسیار غنی تر خواهند کرد. اگر یاد بگیریم که در داخل واحد خانواده با ادب با یکدیگر رفتار کنیم به احتمال قوی در خارج خانواده هم با ادب رفتار خواهیم کرد. در واقع ادب از خانه شروع می شود پس بکوشیم از این نقطه آغاز کنیم.


مطب مشاوره نیاوران

تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2 

021-22711440

021-22710521

چهارضلعی روابط انسان

هر یک از ما با یک مربع یا چهارضلعی روابط مواجه هستیم که اگر به تنظیم این چهار ضلعی اهمیت دهیم به زندگی آرمانی و ارزشمند دست یافته ایم.

انسان دارای چهار ارتباط با خدا، خود، جامعه و طبیعت است و اگر می‌خواهد به یک آرامش صحیح برسد باید به طور جدی به تنظیم این روابط چهارگانه بیندیشد.

بدین منظور ابتدا باید به تقویت هرچه بیشتر خواستن و دوست داشتن ((خود)) بپردازیم.

کسی که خودش را بخواهد و خودش را دوست داشته باشد، روابطش را با خدا، خود، جامعه و طبیعت تنظیم می کند و ارتقا می بخشد و از آلودگی‌ها، نقص‌ها، ریا و تزویر می پالاید.

الف- رابطه با خدا:

نیاز انسان به یک معبود قدرت برتر، منبع فیض و وجودی فراتر، داناتر و تواناتر از من، امری بدیهی است که در طول تاریخ به شیوه های درست یعنی پرستش خدای یگانه یا به شیوه های نادرست مانند پرستش بت، ماه و ستاره، خورشید و... و هر چیز دیگر غیر از خدا پاسخ داده شده است. خدا پرستی و بت پرستی به هر شکل و آیین و زبانی، یک حقیقت را نشان می‌دهد و آن نیاز بشر به کسی برای پرستیدن اوست. پناه بردن به او و یاری جستن از اوست. پس از اعتقاد به خدا و پرستش او، توجه به دستورات او در زندگی تعیین کننده سلامت انسان به ویژه در بخش تامین سلامت روانی و آرامش است.

ب- رابطه با خود:

ما ظاهراً بیشترین وقت را با ((خود)) داریم، اما اغلب کمترین وقت را به ((خود)) اختصاص می دهیم. اگر تلاش کنیم به ((خود)) توجه مثبت و پویایی داشته باشیم به سلامت شخصیتمان یاری رسانده ایم. باید خود را با دیگران مقایسه نکنیم. با خود رقابت کنیم. انسان سالم نه اسیر گذشته است و ه غم آینده نیامده را می‌خورد. خود را در حال حاضر می‌یابد و پرورش می دهد. هرگز درمانده نباشیم و با انگیزه قوی به پیشرفت و هدف فکر کنیم و برای پیشرفت خود به جای انکار و پا پنهان کردن، آنها را بپذیریم و برای حل آنها بکوشیم و با برنامه‌ریزی برای خود به خودشکوفایی نائل شویم.

ج- رابطه با جامعه:

برای تقویت رابطه با جامعه عشق ورزی را تمرین کنیم. دوست داشتن دیگران و دوست داشته شدن از سوی دیگران در رشد شخصیت آدمی تاثیر بسزایی دارد و می‌تواند بنیان شخصیت سالم را پایه‌گذاری کند. عشق ورزیدن یک مهارت انسانی است که کسب آن چون هر مهارت دیگری نیاز به حوصله، زمان و تمرین دارد. جریانی آرام و مستمر است که در آن باید به خود و دیگران فرصت لازم را بدهیم و کافی است که فقط با آدمها به آرامی گفتگو کنیم و به آسانی دیگران را ببخشیم.

د- رابطه با طبیعت:

در دوستی با طبیعت ضمن آن که از مواهب ارزشمند طبیعت بهره‌مند می‌شویم، با توسعه شناخت و آگاهی خود می توانیم از آسیب های طبیعی نیز کمتر زیان ببینیم. به عبارت دیگر دوری از طبیعت و قهر با آن به هویت انسانی ما نیز آسیب جدی خواهد زد.


مطب مشاوره نیاوران

تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2 

021-22711440

021-22710521

زن و شوهری رنج است یا آرامش؟

به طور حتم پاسخ همه ی زوجین به این سوال یکسان نیست،چرا که تجربه هرکس از زندگی زناشویی متفاوت است.زن و شوهرهایی هستند که به قول معروف،جان شان برای یکدیگر در می آید و زن و شوهرهایی هم هستند که چشم دیدن یکدیگر را ندارند.این که کدام گروه از زن و شوهرها بیشترند؟واقعیت این است که چنین سوالی را نمی توان پاسخ داد و نیاز به تحقیقی جامع دارد.اما در هر حال کم نیستند زن و شوهرهایی که علیرغم فلسفه ی اساسی ازدواج،مایه ی رنج و عذاب یکدیگرند.ملاحظات اخلاقی و فرهنگی در جامعه ی ایرانی از قبیل:مکروه شمرده شدن طلاق و عوارض منفی طلاق به خصوص برای زن ها،بیشتر زوجین را به ادامه ی زندگی مشترک وا می دارد و چه بسا به خاطر سرنوشت بچه هایشان ،ترس از آبروریزی و عواقب طلاق،فشار اطرافیان،افزایش سن و سال،باورهای سنتی و دلایل مشابه،رنج و عذاب تحمل یکدیگر را به جان می خرند و به زندگی زناشویی مشقت بار ادامه میدهند.این نکته را بدانید:اگر زن و شوهری بلد نیستید،زن و شوهری را زیر سوال نبرید،بلکه به خودتان ایراد بگیرید.فلسفه ی اساسی ازدواج آرامش است.اگر ما به این آرامش نمی رسیم مشکل را در خود جست و جو کنیم نه در ازدواج و زندگی زناشویی در واقع باید بدانیم که هدف غایی و فلسفه ی اصلی ازدواج،آرامش است.دور شدن از این هدف به چه دلیل است و چرا زن وشوهری مایه ی رنج و عذاب میشود:1-زن و شوهری را فدای روابط دیگر می کنیم.چند در صد از مشکلات زناشویی،به خاطر اختلافات و دخالت های خانوادگی است.اگر کسی فرزند خوبی برای پدر و مادرش بوده،به جای خود،ولی وقتی همین فرد ازدواج کرد و پذیرفت که با کسی زندگی مشترک داشته باشد،باید تلاش خود را بر حفظ زندگی زناشویی متمرکز سازد،اختلاف نظرها و سلیقه های خانواده های طرفین به هر اندازه هم که زیاد باشد با اصرار زن و شوهر به زن وشوهری و حفظ این حریم،به تدریج رنگ می بازد.ولی اگر زن و شوهر هم بخواهند به طرفداری از خانواده ی خود،مقابل و رودرروی هم بایستند،نتیجه ی نهایی چیزی غیر از رنج و عذاب برای یکدیگر نخواهد بود.از زاویه ی دیگر هم به این موضوع نگاه کنیم،یک مشکل عمده ی زن و شوهرهای امروزی این است که بسیار بیشتر از زن وشوهری،به پدر و مادر بودن بها میدهند و کمتر برای شناخت و تفاهم با همدیگر وقت صرف می کنند.2-یک جانبه نگری و نگاه حق به جانب نیز جزء ویژگی فرهنگی ایرانی است.یک دلیل عمده در عدم توانایی ما برای برقراری ارتباط مناسب و منطقی با همسر و فرزندان همین است که به مسائل یک طرفه نگاه می کنیم.پایان راه یک جانبه گری و خود مداری،چیزی جز رنج و عذاب در روابط نیست.3-با آداب و اصول روابط انسانی نیز کمتر آشنایی داریم:مثلا احترام به یکدیگر یعنی چه؟چگونه با هم گفت و گو کنیم؟چگونه به حل اختلاف بپردازیم؟چگونه حرف های یکدیگر را گوش کنیم؟چگونه نگاه منطقی به زندگی داشته باشیم.چگونه یکدیگر را شاد کنیم؟چگونه لحظات خوب و خاطره انگیزی را برای یکدیگر به ارمغان آوریم؟می توان گفت:اصلاح تدریجی رفتارها،مدارا،احترام به شان انسانی و پذیرش یکدیگر ،عادت به گوش دادن و شنونده ی خوب بودن،پیش بینی و کنترل احساسات و هیجانات،کمک به تعالی و رشد همدیگر،مواردی هستند که باید خانواده ها برای آموزش آن ها وقت صرف کنند.4-انتخاب نادرست شریک زندگی،فاصله ی طبقاتی و فرهنگی ،فاصله ی سنی،اختلالات شخصیتی،توقعات و انتظارات نابجا،مشکلات اخلاقی،بی قیدی و تنوع طلبی،ابهام در فلسفه ی زندگی و سایر موارد دیگر می تواند زندگی را به کام یکدیگر تلخ کند.پس باید بکوشیم برای یک زندگی پر آرامش به دنبال ارزیابی و شناخت علل و عواملی باشیم که رنج و عذاب را در زندگی مشترک از بین ببریم. 


مطب مشاوره نیاوران


تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2 


021-22711440

021-22710521

تحلیل رفتار فرد خود شیفته در رابطه

دو ترس بزرگی که انسان ها در روابط میان فردی به ویژه در روابط خصوصی و صمیمانه دارند ترس از محصور شدن (کنترل شدن توسط هر شخص دیگری ) و ترس از طرد و رهان شدن است و برای غلبه بر این ترس ها،بزرگ ترین خواسته های انسان نیاز به پیوند و در مقابل نیاز برای فضا داشتن و فردیت است.این شوخی بزرگ هستی است! چیزی که راه انداز مشکلات است!و به همین ترتیب ارتباط زن و شوهر این موضوع همگانی هستی را تا انتها ادامه می دهد.افراد با صفات خود شیفته نیز هر دوی این ترس ها را تا انتهای روابط با افراد مهم زندگی شان دارند،به عبارتی،اشتیاق برای نزدیکی و همزمان ترس از آن.

زمانی که افراد خود شیفته بالغ میشوند،به این اعتقاد نا معقول پناه می برند که شخصی که آنها به عنوان شریک زندگی انتخاب کرده اند عشق کامل را برای آنها به ارمغان خواهد آورد و همه آسیب ها و تحقیرهای گذشته در زندگی شان را جبران خواهد کرد.افراد با صفات خود شیفته ی شدید آرزوی عشق ایده آل را برای تسکین احساس شکننده ی خود دارند.این آرزو برای بدست آوردن عشق بی قید و شرط،نیاز حل نشده ی باقی مانده از دوران کودکی است.در ذهن افراد خود شیفته،روز به روز شکافی بین عشق ایده آل و واقعی با شریک زندگی شان به وجود می آید.آنها آرزوی همزیستی با عشق ایده آل شده برای استوار کردن خود دارند،اما ترس این را دارند که توسط شریک زندگی شان آسیب ببینند و به دنبال پناهگاهی هستند که در آن به عنوان مرد یا زن خوب به نظر برسند و سعی می کنند تا تایید و تصدیق دیگران را به دست آورند.هنگامی که این به راحتی میسر نمی شود،احساس زخمی شدن،صدمه دیدن و مورد حمله قرار گرفتن می کنند.اعضای خانواده یاد می گیرند که از مقابله با آنها درباره ی رفتارشان عقب نشینی کرده و از «صدمه زدن به احساسات آنها» خودداری کنند.بدون اینکه کسی ترمز رفتار ناسالم و توهین آمیز آنها را بکشد،آنها می توانند تبدیل به فردی ظالم و ستمگر شوند.

توجه طلبی و به دنبال تایید بودن مداوم،آنها را در موقعیت مخاطره آمیز نیاز همیشگی به چیزی از کس دیگری قرار میدهد.همیشه حق را به خودشان میدهند و دیگران را در اشتباه می بینند.به ندرت کاستی های موجود در خودشان را می پذیرند.آسیب پذیری در عزت نفس،این افراد را نسبت به انتقاد یا شکست،خیلی حساس می کند.انتقاد از آنان،سبب دل آزاری،احساس حقارت،کم ارزشی،تهی بودن و پوچی در آنان می شود.اینان در برابر توهین،غضب یا هجوم متقابل و گستاخی نشان میدهند که بیشتر وقت ها چنین تجربه هایی به انزوای اجتماعی و یا تحقیر می انجامد.رابطه ها و عملکرد این اشخاص بیشتر مواقع،با مشکل رو به رو میشود.هیچگونه قوانینی را شامل حال خود نمی بینند و زمانی که گرفتار میشوند،احساس ندامت نمی کنند.با این حال برای هر ناسازگاری آشفته و مضطرب میشوند و از شکننده بودن عزت نفس خود رنج می برند.دروغ گفتن و تحریف واقعیت ،برای دست انداختن و مسخره کردن دیگران،در نظر گرفته میشود.آنها برای رنجی که به فرد دیگری تحمیل کردند،احساس گناه و پشیمانی ندارند و به محض اینکه از رفتارشان تبرئه نشوند خشمگین میشوند.


مطب مشاوره نیاوران

تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2 

021-22711440

021-22710521

 

ما را در اینستاگرام دنبال کنید:

https://www.instagram.com/tehranmoshaver

 

ماهیت سلامت روان

به دلایل بسیار،تجویز و توصیف مشخصی که همه ی روان شناسان یا نظریه دانان شخصیت بر سر آن توافق داشته باشند،در باب شخصیت سالم نیست.برخی از نظریه دانان مدعی اند که ادراک ما از خود و دنیای پیرامونمان باید عینی باشد،حال آنکه عده ای دیگر استدلال می کنند که رفتار افراد سالم مبتنی بر نگرش ذهنیشان نسبت به واقعیت است.یافتن اختلاف میان این نظریه دانان،آسان است و یافتن نکات مشابه کمی تلاش می خواهد.شاید تنها نکته ای که همه شان کاملا با آن موافق باشند،این است که اشخاص سالم بر زندگی خویش آگاهانه تسلط دارندو اگر نه همیشه ،دست کم بیشتر اوقات می توانند با عقل و هوشیاری رفتارشان را هدایت کنند و مسئول سرنوشتشان باشند.انگیزه ی اصلی ما نیروی ناهوشیاری که بدانها آگاهی نداریم و از مهار کردنشان ناتوانیم نیستند.ظاهرا همه ی این نظریه دانان به نوعی توافق دارند که اشخاص سالم می دانند چیستند و کیستند.از نقاط ضعف و قدرت و فضایل و رذایل خویش آگاهند.خود را می پذیرند و به آنچه نیستند تظاهر نمی کنند.ویژگی دیگر سلامت روان که همه بر سر آن توافق دارند،ریشه کردن عمیق در زمان حال است.با اینکه به اعتقاد بیشتر نظریه دانان ،از تاثیر رویدادهای گذشته (به ویژه دوره ی کودکی) مصون نیستیم،اما همگی هم رای هستند که تجربه های اولیه به ما شکلی تغییر ناپذیر نمی بخشند.افراد سالم در گذشته زندگی نمی کنند.بعضی از نظریه دانان دورنمایی از آینده را برای شخصیت سالم حیاتی می دانند.اما توصیه نمی کنند آینده را جانشین حال سازیم.جهت گیری ما باید به سوی هدف ها و رسالتهای آتی باشد،ولی همواره باید از هستیمان آگاه باشیم و موافق آن زندگی کنیم.اشخاص سالم در آرزوی آرامش و ثبات نیستند،بلکه در زندگی مبارزه و هیجان و هدفها و تجربه های تازه می جویند.بدین ترتیب ممکن نیست تنها یک روایت یا یک نگرش درباره ی سلامت روان باشد که متناسب همه کس باشد.نتایج نگرش های پیرامون شخصیت سالم نه تنها در مورد افراد متفاوت،بلکه در سنین مختلف یک فرد واحد نیز متفاوت است.ارزشها و خواستها و نیازها و بیم ها و امیدهای ما در هر مرحله ی رشد و پرورش دگرگون میشود.شخصیت ما از کودکی تا نوجوانی ،از جوانی تا میانسالی و سپس تا کهولت پیوسته در تکامل است.آنچه در بیست سالگی برای خود می خواهیم،چه بسا در چهل سالگی برایمان نامناسب باشد.خوشبختانه هیچگاه از تکامل باز نمی ایستیم.ما تجربه های تازه کسب می کنیم و در نتیجه دگرگون می شویم.طرز لباس پوشیدن و فعالیت ها و ارزش های یک جوان هفده ساله برای فرد سی و پنج ساله مناسب نیست.پس چرا باید بپنداریم مسیر شخصیت سالم برای یک نوجوان همان راهی است که فرد بالغ باید در پیش گیرد؟اما در هر یک از مراحل تکامل،چگونه راه درست را می یابیم؟راه درست را با همان روشی دریابیم که در هر دوره ی زندگی آنچه برایمان مناسب است می آموزیم.روشهای متفاوت زندگی،مجموعه ی اعتقادات و نقش های اجتماعی را می آزماییم،تا مناسب ترین آنها را برای خود بیابیم.ظاهرا اشخاصی که در رسیدن به سلامت روان تلاش بیشتری را به کار می بندند،کسانی هستند که در خود آن قدر احساس ایمنی می کنند که تجویزهای متفاوت را تجربه کنند تا اعتبار آنها در آزمایشگاه زندگی روزمره شان بیازمایند.دیگران می توانند مسیری را برای دنبال کردن پیشنهاد کنند،ولی تنها خود ما هستیم که می توانیم سودمندیش را بسنجیم. 


مطب مشاوره نیاوران

تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2 

021-22711440

021-22710521

 

ما را در اینستاگرام دنبال کنید:

https://www.instagram.com/tehranmoshaver