اغلب زندگی خود را از دیدگاه داستانی که دنبال می کنیم می بینیم،مثلا اگر دانشجویی داستان جنگجو را طی می کند ممکن است واکنش شدیدی نسبت به همکلاسی که با او به مخالفت می پردازد نشان دهد.اما اگر کهن الگوی همین دانشجو داستان حامی باشد سعی می کند اخلاق و تفاوت های هم کلاسی خود را درک نموده و در صورت امکان به او کمک کند.آگاهی ای که با شناخت این داستان ها به دست می آوریم درک خویشتن و تفاوت های اخلاقی دیگران را برایمان آسان تر می کند.اشخاص و واقعه های گوناگونی در طول تاریخ دست به دست هم داده و این داستان ها را پدید آورده اند.این شخصیت ها و جریان ها را آرکی تایپ ،اسطوره یا کهن الگو می نامیم.این ها موضوع،روال و چالش های اصلی داستان ها را شکل می دهند اما جزئیات قصه ی زندگی هر کس منحصر به فرد است.این کهن الگوها به ما کمک می کنند که بدانیم چه وقت در بهترین و صحیح ترین مسیر زندگی مان قرار گرفته ایم و اینکه بهترین انتخاب ها برای ما،در موقعیت های مختلف کدام اند.به مرور زمان متوجه خواهید شد که یک داستان و الگوی اصلی است که معنا و مسیر اهداف مهم زندگی تان را در بر می گیرد.علاوه بر این هر داستان در زمان و مکان مختلفی شکل می گیرد.شاید متوجه این موضوع شده باشید که در مراحل مختلف زندگی تان با جریان ها،دیدگاه ها و افراد جدیدی آشنا شده اید.می توانید این وقایع زندگی خود را مانند صحنه ی آماده شده ی تئاتری ببینید که به داخل آن کشیده میشوید و جریان ها و روابط آن را خود تجربه می کنید.این صحنه ها بسیار نیرومند است.به عنوان مثال،اگر برای مدتی به دیدن پدر و مادرتان بروید به خصوص اگر آنها هنوز در همان خانه ی ایام کودکی شما زندگی می کنند یک مرتبه احساس می کنید که به گذشته باز گشته اید و مانند دوران کودکی خود عمل می کنید.موقعیت های مختلف زندگی ما را وارد داستان های متفاوتی می کند.مثلا اگر دوران کودکی آرام و با نشاطی داشته ایم،دیگران به نیازهای ما رسیدگی کرده اند و به آنها اعتماد نموده ایم،زیر بنای خوش بینی و اعتماد و امنیت را برای شخصیت خود فراهم کرده ایم.اما اگر دوران کودکی ما توام با مشکلات مربوط به محرومیت و آسیب دیدگی بوده است،دیدگاه ما نسبت به زندگی محتاط،واقع بینانه و حتی ممکن است منفی گرا باشد.
در طول عمرمان داستان های متعددی را تجربه می کنیم.نکته ی اصلی این است که در چه حد و با چه کیفیتی به داستان های زندگی مان می پردازیم و آنها را پیش می بریم.چون با انجام دادن این کارها و به دست آوردن این تجربه ها است که می توانیم انسان فهمیده،مسئول و با ارزش و موفقی شویم.مردم جامعه ی امروز به افراد با شخصیت احترام می گذارند و چنین انسان هایی را لایق ریاست و مدیریت سازمان های بزرگ و مهم می دانند.
اگر بخواهیم انسان خوب،درست و کامیابی شویم باید ساختار درونی خود را طوری بسازیم و تغییر دهیم که راه به دست آوردن اهداف مان هموارتر و آسان تر شود.هر کدام از موقعیت های زندگی ،فرصتی برای دنبال کردن یک داستان و به دست آوردن تجربه هایی است که ارزش انسانی ما را بالاتر می برد.از سوی دیگر اگر این فرصت های زندگی را درست نشناسیم یا از آنها استفاده نکنیم،ممکن است به سوی بیهودگی،خرده گیری و تخریب سوق داده شویم.اگر فرصت ها و مثبت های زندگی مان را دریابیم کنار گذاشتن وسوسه های مخرب و عبور از تله هایی که بر سر راهمان قرار می گیرند به مراتب آسان تر میشود.متاسفانه بسیاری از انسان ها،ندانسته و نفهمیده با روایت های زندگی خود برخورد می کنند و به همین دلیل اغلب احساس پوچی،بی هدفی و بی انگیزگی دارند.این اشتباه آن ها را از گرفتن هدایای ارزشمندی که در راه پیگیری داستان های اصلی زندگی شان به دست خواهند آورد،محروم می کند.احساس تنهایی و بیچارگی می کنند و قادر نیستند کمک قابل توجهی به اعضای خانواده دوستان و یا جامعه ی خود بنمایند.در حقیقت کسانی که ماهیت داستان های اصلی خود را درک نکرده اند،اغلب نمی توانند مسئولیت های واجب خانوادگی و اجتماعی خود را بپذیرند.و کسانی که در داستان های مهم و منحصر به فردی حضور و شرکت دارند،زندگی شان به سرعت معنا و ارزش پیدا خواهد کرد.از سوی دیگر کمتر احساس تنهایی می کنند چون می دانند نقاط مشترک متعددی با سایر کسانی که در طول تاریخ داستانی مشابه با روایت زندگی آنها را تجربه کرده اند ،دارند.
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
ما را در اینستاگرام دنبال کنید:
https://www.instagram.com/tehranmoshaver
بخشایش درجات مختلفی دارد و مشکل می توان معنای مشخصی برای آن تعیین کرد.اگر بخواهیم یک معنای اولیه و عملی برای این واژه ارائه دهیم،خواهیم گفت:رسیدن به مرحله ی بخشایندگی عبارت است از رها کردن احساس آزردگی و خصومت با خطا کار و توجه کمتر به ماجرایی که موجب رنجش شده و بخش قابل ملاحظه ای از وقت فرد رنجیده را به خود مشغول داشته است.زمانی می توان گفت عفو و بخشایش حقیقتا صورت گرفته است که فرد آسیب دیده،رشته زندگی را از نو به دست گیرد و به شیوه ای سالم و سازنده ،«حرکت به پیش»را آغاز کند.آن زمان،فرد دیگر ساعات طولانی از وقتش را صرف کاویدن «خطا»نمی کند و در موقعیت هایی که به علت تشابه با موقعیت رخداد خطا به نحوی آن را تداعی می کنند،پیاپی آن خاطره را در ذهن خود زنده نمی سازد.در اکثر موارد،بخشایش مستلزم صرف نظر کردن از رفتار انتقام جویانه است و این در صورتی میسر می شود که فرد یا واقعا خطا کار را ببخشاید،یا چنین احساس کند که او بالاخره روزی به سزای عملش خواهد رسید.
آنچه گفته شد،خلاصه ی ساده شده ای است از یک فرآیند روان شناختی که در چنین شرایطی طی می شود،اما از همین شکل ساده هم می توان به پیچیدگی این فرآیند پی برد.به دلیل همین پیچیدگی است که به ندرت ممکن است بخشایش سریعا پیش بیاید و اکثر افراد برای رسیدن به این مرحله نیازمند تلاش و مداومت زیاد هستند.بعضی از افراد تصور می کنند همین که به خطا کار بگویند «تو را می بخشم»واقعا او را بخشیده اند،اما بیان و اعتراف ظاهری به بخشایش در حکم برداشتن قدم اول برای طی کردن این سلسله مراحل است.در واقع ، بسیار پیش می آیدکه به زبان آوردن این کلمه به هیچ روی نشانه ی بخشیدن واقعی نیست بلکه در عمل با این کار خود را ملزم به تلاش برای بخشیدن می کند.برای اکثر مردم صرف اقرار زبانی به بخشیدن خطا کار کافی نیست.بخشایش کلامی معمولا نخستین گام از فرآیند بخشایش است.بخشیدن یک تعهد است.حال آنکه معنای واقعی بخشایش کلامی آدم ها این است:«خیلی دلم می خواهد تو را ببخشم،سعی خودم را خواهم کرد.»
خیلی چیزها از جمله گذشت زمان،باید واقع شود تا بخشایش واقعی تحقق یابد.و در نهایت برای پیش روی کارمان بر اساس درک و شناخت مشترک و واحدی از آنچه که بخشایش را در بر می گیرد،باز شناسی بخشایش از رفتار های مشابه و وابسته به آن از طریق عفو کردن یا مغدور داشتن،اغماض یا چشم پوشی،عذر کسی را پذیرفتن ،خالی از فایده نیست.حال این سوال پیش می آید که آیا برای تحقق بخشایش واقعی،نیاز به برقراری رابطه ی مجدد و پیوستن به خطا کار است؟در پاسخ باید گفت:اصلا چنین الزامی در بین نیست.شما ممکن است کسی را ببخشید که به انتخاب خود و یا به دلیل بعد جغرافیایی،دیگر ارتباطی با او ندارید.حتی ممکن است فردی را ببخشید که از دنیا رفته است،که در آن صورت کار بسیار با ارزشی انجام داده اید.
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
ما را در اینستاگرام دنبال کنید:
https://www.instagram.com/tehranmoshaver
روان شناسان چندین تعریف برای هوش هیجانی ارائه کرده اند،اما مفهوم اصلی آن این است که بفهمیم چگونه برخی از افرادی که در بسیاری از زمینه ها بسیار باهوش هستند (هوش کتابی دارند)در زمینه های دیگر تا حد زیادی کند ذهن اند(فاقد هوش خیابانی هستند).یک شخص ممکن است هوش کتابی داشته باشد اما به دلیل فقدان آگاهی و کنترل هیجانی یا فقدان هوش هیجانی دارای هوش خیابانی نباشد.برای مثال:شاید شما بتوانید سیاست مداری را در نظر بگیرید که با استعداد و آماده برای تغییر جهان است.اما ناگهان یک رسوایی مالی به بار می آید و متهم به رشوه گرفتن می شود.این سیاستمدار نتوانسته است حرص و طمع خود را مدیریت کند تا به جایگاه موفقیت آمیز سیاسی اش برسد.و بر عکس فرض کنید دانش آموزی حجم زیادی از دروس دشوار را در مدرسه پیش رو دارد،اما کسب نمره ی C را هم مشکل می داند.با این حال،دوستان زیادی دارد،مدام به مهمانی دعوت میشود و بزرگسالان هم او را کودک فوق العاده ای می دانند.او به رغم داشتن مشکلات تحصیلی،تمام تصمیمات زندگی را به درستی می گیرد.هیچ کس در این حوزه ممارست نمی کند و جالب این که ممارست باعث بهبود آن میشود.شما همیشه نیروی بالقوه را برای بهتر شدن دارید.شما می توانید مردم دارای هوش هیجانی را خیلی سریع تشخیص بدهید.آنها افرادی هستند که:
-موقعیت های سخت را با موفقیت مدیریت می کنند.
-خود را به روشنی بیان می کنند.
-احترام دیگران را بر می انگیزند.
-مردم را به کمک به خودشان ترغیب می کنند.
-روی دیگران تاثیر می گذارند.
-زیر فشارها خونسرد می مانند.
-واکنش هیجانی خود را نسبت به مردم و موقعیت ها تشخیص می دهند.
-می دانند چگونه حرف «درست» را بزنند تا نتیجه ی درست را بگیرند.
-هنگام مذاکره ،خود را به درستی مدیریت می کنند.
-هنگام مذاکره،دیگران را به درستی مدیریت می کنند.
-خود را به انجام کارها ترغیب می کنند.
-می دانند چگونه حتی در موقعیت های دشوار درست رفتار کنند.
اگر چه این رفتارها منطبق بر هیچ یک از تعاریف رسمی هوش هیجانی نیستند،رفتار معمول شخصی دارای هوش هیجانی بالا را نشان می دهند.اگر دستیابی به این ویژگی ها دشوار به نظر می رسد،دلگیر نشوید.با تمرین،شروع به مدیریت هیجانات تان کنید،درک هیجانات دیگران را در خود بالا ببرید و روی هیجانات دیگران تاثیر بگذارید،در حقیقت می توانید مهارت های موجود در خودتان را بسازید تا دارای هوش هیجانی بالاتری شوید.
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
ما را در اینستاگرام دنبال کنید:
https://www.instagram.com/tehranmoshaver
لیست خدمات این مرکز :
- آموزش مهارتهای زندگی
- درمان اختلالات روحی نظیر : افسردگی، وسواس و استرس
- مشاوره در امور خانواده
- انجام تستهای شخصیتی ، هوش و استعداد ، مهارتهای اجتماعی ، سازگاری در ازدواج ، رضایت زناشویی ، کمرویی و رشد اجتماعی
- اضطراب
- رفتار با کودکان ( آموزش های لازم از بدو تولد تا سن بلوغ)
- مشاوره قبل از ازدواج
مطب مشاوره نیاوران
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ساختمان سروستان -ط2
021-22711440
021-22710521
تمرکز عمدتا از دقت و علاقه مشخص نسبت به موضوع و هدف مشخص بر می آید . تمرکز دشمن پراکندگی حواس و پریشانی افکار است و شخص را بر آن می دارد و قادر می سازد تا از بهترین توانایی های خود استفاده کند و نماد و نشانه ای از هوش و استعداد و قریحه خود را به نمایش بگذارد .
فرد خجول و کمرو که معمولا فاقد نیروی تمرکز است در انجام ساده ترین عادات ، همواره با مشکلاتی رو به رو می باشد . غالبا از این شاخه به آن شاخه می پرد و قرار و آرام ندارد و از عهده کاری که در خور و شایسته نامش باشد ، بر نمی آید .
مثلا اگر به خواندن کتابی می پردازد ، طولی نمی کشد که حوصله اش سر می رود و صفحات را ورق می زند و تنها به نگاه کردن قسمت های مهم آن می پردازد و هرچه زودتر می خواهد به پایان کتاب برسد و بالاخره تاب نمی آورد و با خشم کتاب را به گوشه ای پرتاب می کند یا اینکه کاری را که باب میلش هم بوده و با شور و شوق وافر شروع کرده بوده با کوچکترین مشکلی از ادامه آن دلسرد و مایوس می شود و دنباله کار را رها می کند .
هر تغییر برای او بسیار وقت گیر می شود و انرژی زیادی از وی می گیرد به این علت است که همیشه در حال رفتن است ولی هرگز به مقصد نمی رسد .
تمرکز نه تنها در کار و شغل بلکه در مطالعه و نگارش و تحقیق و حتی تفریحات از اهمیت بسیار برخوردار می باشد . این قدرت شگرف در روی عناصر ارزنده مهم دیگری از قبیل نظم و ترتیب ، وقت شناسی ، رشد و کمال ، احترام و اطمینان به خود را به همراه می آورد . از طریق تمرکز می توان به موفقیت دلخواه و به آرزوها و خواست های دیرین رسید و طعم شیرین کامیابی را چشید .
گاهی تصور می شود که تمرکز باعث خستگی و فرسودگی ذهن خواهد شد . این فکر کاملا باطل است تمرکز قدرتی است که موجب آرامش فکر می شود و برخلاف عادات عصبی است که تحت فشار صورت می گیرد و بهتر است آن را روش خود کنترلی نامید .
هر انسان باید دارای هدفی باشد که بتواند نیروهایش را زیر سلطه خود در آورد و آنها را به بهترین نحو هدایت کند هدفی که دائما پیش رو داشته باشد و تمام نیروهایش را در خدمت آن بگمارد و امیدوار باشد به این ترتیب به آرمان و ایده آل والایش می رسد .
در حقیقت می توان گفت : قدرت تمرکز به خواسته هایمان ، راز موفقیت در کارهایمان است .
مطب مشاوره و روانشناسی
تهران - نیاوران - چهارراه مژده - جنب بانک پارسیان - ط2
021-22711440
021-22710521